سعيد زماني و شريكش، كيوان درياني، با كمكهايي كه از خانوادههايشان براي شروع كار گرفتهاند، شخصا پاي خريد مواداوليه و توليد و فروش و تعمير دستگاه و پيگيري كارهاي اداري و همه سختيهاي اين كار ايستادهاند. آنها منتظر هستند، تا بالاخره نتيجه همه اين زحمتهايشان را شايد چند سال ديگر ببينند! ميگويند اين كار را از صفر شروع كردهايم و ميخواهيم حتما به 100برسيم.
- ايده توليد ليوانهاي كاغذي از كجا به ذهنتان رسيد؟
من با يكي از دوستانم شروع بهكار كردم؛ كارمان هم پخش ليوانهاي يكبار مصرف كاغذي بود. سال 91، تقريبا حدود 6-5ماه اين كار را انجام داديم. از هرجا كه ليوان با قيمت پايينتر گير ميآورديم ميگرفتيم و ميفروختيم. فرقي هم نميكرد از كجا بگيريم و در كجا بفروشيم. از كارخانهها و توليديهاي مختلف ميگرفتيم و در سطح شهر، جادههاي بينراهي، تهران و حومه تهران ميفروختيم. تا اينكه قيمتها بالا رفت و ما ديگر نتوانستيم جنس مورد نياز را با آن قيمتهايي كه ميخواستيم تهيه كنيم و با آن شرايط ديگر برايمان سودي نميماند. به فكر اين افتاديم كه چرا خودمان توليد نكنيم و از همانجا درباره شرايط و مهارتهاي لازم براي انجام اين كار تحقيق كرديم. دنبالش رفتيم كه ببينيم اصلا دستگاه توليدش چه شكلي است، چطوري كار ميكند، مواداوليهاش چيست و بالاخره بعد از همه اين پيگيريها، توانستيم با يك دستگاه دست دوم خيلي قديمي و در يك كارگاه، كارمان را شروع كنيم.
- توليد ليوان كاغذي، همان چيزي بود كه اول كار فكر ميكرديد؟
راستش را بخواهيد نه. با آن چيزي كه ما فكر ميكرديم فرق ميكرد. من و شريكم به اينهمه زحمت و زمان طولاني كارش فكر نميكرديم و بهدنبال سود بهتري بوديم.
- سرمايه اوليهتان براي شروع كار «توليد ليوانهاي كاغذي» چقدر بود؟
اولين سرمايه دو نفره ما، يك دستگاه دست دوم دربوداغان با قيمت 15ميليون تومان بود كه هركدام نفري هفت و نيم برايش گذاشتيم. يادم است كه آن زمان موتورم را فروختم تا بتوانم سهمام را براي خريد اين دستگاه بدهم؛ يك دستگاه فرمينگ كاغذ كه كاغذهاي خام چاپ خورده و برش خورده را داخلش قرار ميدهيم و دو قسمت اين ليوان، يعني بدنه و كف ليوان را شكل ميدهد. آن دستگاه سال 62 وارد كشور شده بود و آنقدر قدمت داشت كه مدام خراب ميشد و ما را حسابي دست به آچار كرده بود. در واقع آن دستگاه، نوعي استاد ما بود و ما را با چموخم دستگاههاي فرمينگ و سختيهاي اين كار بيشتر آشنا كرد.
- حالا بعد از 4 سال، اوضاع كاريتان بهتر شده؟
هنوز نه. البته خيلي اميدوارم كه در آينده اين اتفاق بيفتد و براي همين هم هست كه همچنان به كارمان ادامه ميدهيم. فعلا كه از وقتي وارد اين كار شدهايم، فقط به آن سرمايه تزريق كردهايم و آن سود خوبي كه بايد داشته باشيم را هنوز نداشتهايم. شايد دليلش هم اين است كه ما با سرمايه كمي وارد بازار كار شديم و نتوانستيم جاي پايمان را محكم كنيم. من فكر ميكنم كسي كه ميخواهد در توليد وسايل كاغذي موفق شود، بايد همان اول با سرمايه خوبي وارد شود و حداقل چيزي حدود 150ميليون تومان هزينه كند تا بتواند با اين هزينه، سود خوبي كند و سرمايهاش جبران شود.
- از نظر نيروي انساني در چه حالي هستيد؟ دو نفر براي انجام كار كافي است؟
كافي كه نيست اما كار راه ميافتد. در واقع من و شريكم هركدام به اندازه سه نفر كار ميكنيم چون ديگر نميخواهيم علاوه بر هزينه وانت پخش و استهلاك دستگاه و خريد كاغذ و اجاره ماهي يكميليون كارگاه و خيلي مسائل ديگر، پولي بابت كارگر بدهيم. بنابراين با حجم كاري سنگينتر، دو نفري از پس كار برميآييم.
- يعني دليلش فقط همان سرمايه كم است؟
خب نه. بازار هم شرايط آنچنان خوبي ندارد. ما كاغذ را نقد ميخريم و ليوان را چكي ميفروشيم. آن زمان كه ما پخشكننده بوديم، اوضاع فرق داشت. آن موقع، حدود 2 تا 3ميليون سرمايه در گردشمان بود. هر موقع مشتري ليوان ميخواست، ما ميرفتيم و ميخريديم و به مشتري ميداديم و نقد هم پول ميگرفتيم. اگر خيلي بود، يك كارتن و دو كارتن يا ديگر نهايتا 10كارتن و 20كارتن بود. اما الان همين 10كارتن را هم بايد بهصورت چكي به دلال بفروشيم.
- اما اين شرايط قرار نيست ثابت بماند، درست است؟
فعلا خوب نيست ولي مسلما آينده براي ماست. من همچنان بر انجام اين كار مصمم هستم. واقعيت اين است كه اين شغل چند معضل دارد كه اگر اينها برطرف شود، اوضاعش خيلي بهتر ميشود؛ اول از همه تأمين كاغذ با قيمت مناسب است كه براي توليدكننده صرفه داشته باشد. نكته ديگر جلوگيري از ورود دلالها به بازار است. دور و بر كارگاه ما كه در شهريار است، حدود 10توليدي ظروف كاغذي است كه مجبور هستند همه محصولاتشان را به دلال بفروشند.
- بهتر نيست در ادامه توليد، خودتان هم توليداتتان را مثل روزهاي اول كار، پخش كنيد؟
شدنش كه ميشود؛ حتي بعضي وقتها هم اين كار را انجام ميدهيم. يكي، دو سال پيش، توليدم در روز، بهزور به 10هزار تا ميرسيد و اين ده هزار تا با سود پايين برايمان نميصرفيد. براي همين، وسطهاي توليد، دوستم پاي دستگاه ميايستاد و من محصولات را بار ماشين ميكردم و ميفروختم. ولي مشكل اينجاست كه كار كردن با اين دستگاهها بلدبودن ميخواهد. ما حدود يكسال و نيم طول كشيد تا بتوانيم بهطور حرفهاي با اين دستگاه كار كنيم و حالا خودمان بايد دو نفري بالاي سرش بايستيم و ديگر به فروش نميرسيم.
- فكر ميكنيد شرايط توليد امروز، با آن زمان كه شما پخشكننده بوديد چه فرقي كرده؟
حالا كه وارد اين كار شدهام، ميبينم كه بيشتر سختياش براي توليدكنندههاست. من خودم شخصا به سوپرماركت رفتهام و يك دانه ليواني كه براي من 38تومان درميآيد را 250تومان خريدهام؛ يعني فروشندهها شرايط خيلي بهتري نسبت به ما بهعنوان توليدكننده دارند. ضمن اينكه آن موقع كه ما وارد اين كار شديم، بازارش به نسبت امروز خيلي بهتر بود، اما ميزان توليدمان خوب نبود. اگر آن موقع شرايط امروز و دستگاههاي امروز را داشتيم، قطعا ميتوانستيم بهتر كار كنيم. با وجود اين، حالا توانستهايم دو دستگاه جديد و بهتر به قيمت 42ميليون تومان بخريم كه هنوز پولش جبران نشده.
- فكر ميكنيد چه كساني ميتوانند در اين شغل برنده باشند؟
مسلما نخستين فاكتور لازم خلاقيت در توليد است و معيار دوم كه دستكمي از اولي ندارد، پشتوانه مالي و تخصصي براي كار. من بهعنوان جواني كه موتور زير پايم را فروختم و سرمايه كارم كردم، با قرض و بدهكاري كاغذ خريدم و 4 سال است كه از اين شهر تكان نخوردهام و فقط كار ميكنم، انتظار كمي همكاري دارم؛ اينكه به كساني كه سرمايه اوليه خيلي خوبي ندارند، وام اختصاص بدهند؛ اصلا چرا مثل ازدواج اوليها، براي كاراوليها وام مخصوص ارزان نداريم؟
- فكر ميكنيد گره شغل شما چيست؟
اين شغل اگر در شرايط خوبي قراربگيرد ميتواند خيلي درآمدزا باشد. از آنجا كه به آدمهاي مختلفي هم وصل است، يك نوع كارآفريني محسوب ميشود اما گره اين است كه حمايتي وجود ندارد. دنبال وام كه برويم، چندين جواز و مدرك ميخواهند. نهايتا هم اينكه قبل از اينكه به من خدماتي بدهند، انواع و اقسام ماليات و جريمهها را نقدا و قطعا ميگيرند تا شايد سرمايهاي در قالب وام براي كار بدهند. اين موضوعي است كه تمام هم صنفيهاي من با آن مواجه هستند؛ اينكه كاش اول دستي گرفته شود و درآمدي ايجاد شود و بعد بيايند و بگويند كه حالا مالياتش را بدهيد.
- اگر كسي درباره اين شغل از شما بپرسد، به وارد شدن در اين عرصه تشويقش ميكنيد؟
عموما كساني وارد توليد ظروف يكبار مصرف كاغذي ميشوند كه ميدانند اين كار نسبت به باقي عرصهها مانند پوشاك كه حداقل 300ميليون سرمايه ميخواهد، نياز به سرمايه كمتري دارد. واقعيت اين است كه خود كارش بهخودي خود، ميتواند خوب باشد، اما من فعلا ميگويم كه اين كار را نكنند، چون بازار ليوان كاغذي اشباع است. يك زماني بهدليل ورود آدمهايي كه بلد نبودند كار كنند، آنقدر ليوانهاي بيكيفيت در بازار پر شد كه تا مدتها بازار خوابيد اما بعد از آن دوباره به روال سابقش برگشت.
- بهعنوان يك كارآفرين، آينده كاريتان را چطور ميبينيد؟
ما چند سال از عمر و جوانيمان را پاي اين كار گذاشتهايم و با همه اين شرايط، همچنان چراغ كارگاهمان را روشن نگه داشتهايم. اميدواريم در آينده اوضاع بهتر شود. به ويژه با كمك و انرژي مثبتي كه از فعالان اين صنف و همكارانمان ميگيريم.
نظر شما